سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه یکی از شما برادرش را در راه خدا دوست داشت، او را [از این دوستی [باخبر کند، که این کار، الفت راپایدارتر می سازد و دوستی را استوارتر می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :51
بازدید دیروز :4
کل بازدید :108087
تعداد کل یاداشته ها : 86
103/9/28
2:10 ع
پیوند دوستان
 
کوچه ای برای گفتن EMOZIONANTE همفکری اشعار و گفتار پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) قاصدک شورایاری محله طرشت لحظه های آبی انتظار دل نوشته ها لنگه کفش سیب سرخ فرزانگان امیدوار عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال سایت دکتر رحمت سخنی جمله های طلایی و مطالب گوناگون مهاجر عکس و مطلب جالب و خنده دار کــــلبه میر یزید نیوز موعود هادی افســـــــــــونگــــر جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام فرصت ها چم مهر سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Iranian Universities
وبلاگ شخصی مهندس محی الدین اله دادی چند لقمه حرف حساب دل نوشته های یک دختر شهید بچه مرشد! سکوت ابدی کوی عشاق وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید) Welcome to the blog farhang Shirzadi وب نوشته مهدی میانجی چلچراغ شهادت ►▌ استان قدس ▌ ◄ پرپر کلبه تنهایی نغمه ی عاشقی أنٌ الارض یرثها عبادی الصالحون جریان شناسی سیاسی -لیالی نظرعشق خرید و فروش ضایعات آهن عشق الهی ~>+ حبـــــــــــــــاب خیــــــــــــــــال +<~ عکس های زیبا وبلاگ حامیان ولایت ستارگان دوکوهه سروش دل اسلام چیست؟ ثانیه های خسته مرد تنهای شب اطلاعات عمومی خاطرات دکتر بالتازار پروانگی معیار عدل .: شهر عشق :. منادی معرفت مهربان سردار بی سنگر تا شقایق هست زندگی اجبار است . پایگاه اطلاع رسانی سیدمحمدجواد حسینی تبار رویاهای خیس بوی سیب بادصبا ریحانه تبسمـــــیـ بهـ ناچار مباحثی در رابطه با ولایت فقیه روستای چشام مهاجر سالار ان شاء الله ابـــــــــــرار نور اهلبیت (ع) ستاره سهیل عطر یاس مدرسه ابتدایی پسرانه غیر دولتی امام هادی (ع) سبزوار واقعه یاد داشتهای من جرعه ای از شراب عشق رازهای موفقیت زندگی حرف های تنهایی قافیه باران دانشجویان ورودی 90 دانشگاه کوثر قزوین من.تو.خدا سربازی در مسیر حرم الشهدا شهیدشاعری یامهدی سعادت نامه سربازها حمله من الغریب الی الحبیب ابهر شهر خانه های سفید ترانه ی زندگیم (Loyal) جزتو @@@باران@@@ آشیانه سخن Deltangi انتظار میم.صاد عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین دریچه.... اواز قطره آخرین لخظات انتظار بهار موسسه فرهنگی-مذهبی امام سجاد(ع) ری دریادلان آن دنیا 13 ماه و مهــــــــــــــر فانوس 14 غروب آرزوهـا عاشق روح الله گروه اینترنتی جرقه داتکو مرگ عاشق طلبه ی بسیجی شاخابه عشق شاه تور مکاشفه مسیح آشیانه سردارغم ها وسالار آشیانه قلبها اجتماعی ... یاس ... ایـــــــران آزاد یاامام حسن مجتبی (ع)ادرکنی فدائیان ولایت مهندسی آب راه کمال حقوقدان منتظر معماری یک جای دنج دردودل بیا ای دل از این جا پر بگیریم ... موضوع ازاد دنیای خودرو السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س) طوبای محبت ...بسیج مظهر... هیئت سایه های خیال صاعقه عزای حسینی منتظر سیاسی همسایه خورشید ستاره خاموش جهادی مردهک قطب کشاورزی جنوب شاسوسا شاد همن روزها حرفهای آسمانی allah is my lord سبز روح کبوتر حرم آتش دل *شادمهر و گیتار* دنیای... هستانه مدیریت فرهنگی رفیق بازی محب y divouneh  از همه جا از همه رنگ حقوق خانواده ای دریغااااااااا شهادت بیا ازدواج کنیم عدالت جویان نسل بیدار وبلاگ شخصی مرتضی صادقی مرامنامه عشاق صل الله علی الباکین علی الحسین ایران سرزمین من کربلایی مهندسی متالورژِی هر چی که دلت می خواد ولایت _ وحدت _ بصیرت قاموس من مبادا روی لاله پا گذاریم السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) جوانمردان *ایستگــ\ــ/ــــــ\ــــ/ــــــــاه انـــــ\ــ/ــــ\ـــ/ــــرژی* مذهبی-سیاسی-فرهنگی کلــــــبه ی شــــــــــــــعـر هیئت فاطمیون شهرضا در جستجوی زندگــی عشق پنهان بر و بچه های ارزشی کوچولو پرسپولیس مقاله های تربیتی مهندسی پیوند ارتباط داده ها ICT - DCL اباصالح بهار صداقت** *دیدبان رایانه ای * در آستان جانان مارگریت پایگاه سایبری حجة الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی پایگاه شایگان حفاظ علی فهادانــ ما آخر رفاقتیم طراحی نقشه های ساختمانی نوشته های بی رنگ ثانیه ها... گمشده دیدبان اینترنتی نور اهلبیت(ع)،ولایت زندگی کاروانی فقط من برای تو یادداشتهای روزانه رضا سروری آمارد ***به اسبفروشان (اشوشان) خوش آمدید*** انتظار منتظَر وب مذهبی /خاطره/آموزشی یک قدم تا خدا.... سـدرة المنتهی تـــــــــــــــنـهایــی دانلود نرم افزار هیئت کریم آل طاها - قم مطلع مهرورزی ومحبت شوق وصل من ودنیای من شوقِ شقایق نســـــل چــــهارم الکتروتکنیک خورشید و ماه آسمان آبی عشق نرگس موسوی بسیج در روستای شیدان به نام آنکه مسی را آفرید تا رونالدو بی سرور نماند... دلنوشته های یه دختر بی اسم غمگینم و غم را دوست دارم اسمس بارون یخ فروش جهنم گاهنامه زیست کلیک anzalichi * امام مبین * ای خدای دانا ،عقل کاملی به من عنایت فرما. فکر نو مساوی پیشرفت روزبه ارغوان پریوش قصر حبـابی جواد ..::منتظر بیداری::.. ققنوس هَزار کانون کلینیک های مددکاری اجتماعی کشور سه ثانیه سکوت الله ابهی من یک زن هستم پایوند جوک و خنده معرفی برترین وبلاگ های پارسی بلاگ اریانا دهاتی magicschool دکتر علی حاجی ستوده مشاوره مجازی عبودیت من انسان شناسی مرگ عشق * ظهورِ منجی * وکیل بانو پسری ازنسل امروز نشریه ی دوستی رویای شبانه parvezeh parastoo خاطرات دانشجویی ترانه ی دل علوم و صنایع غذایی ایران Iranian Food Technology And Science کشکول قیام گاه عمارها آسمان آبی قلب من اشتراک گذاری و نشر اینفوگرافیک‌های مختلف fazestan ورود ممنوع عاشق امام زمان (عج) حاج آقا مسئلةٌ اگه سوالی در مورد پرستاری دارین بفرمایین کاله شهر آمل مطالب سلامت سرو محیا نسیم به تلخی هلاهل آموزشگاه زبان مهرآفرینان کلیشادMEHR AFARINAN LANGUAGE SCHOOL سکوت نازک قلبم فانوس جنگ نرم شاخه نبات هر چی بخوای ایران من tejarat مشتاق انتخابات مجلس نهم- همدان
موسیقی


خاطره تلخ‏
 هفت ساله بودم که به یکى از مساجد کاشان رفتم، در صف اوّل نمازجماعت ایستاده بودم که پیرمردى مرا به عقب هل داد و گفت: بچه صف اوّل نمى‏ایستد! و این در حالى بود که با بى‏احترامى هم جایى را غصب کرد و هم ذهن کودکى را نسبت به نماز و مسجد منکدر کرد.
 پس از گذشت سالها هنوز آن خاطره تلخ در ذهنم مانده است.
مابقی در ادامه مطلب ....
دعاى پدر
خداوند به پدرم فرزندى عطا نکرده بود و سنّ او از چهل سال مى‏گذشت که همسر دوّمى انتخاب کرد، بازهم بچه‏دار نشد. یکى از همسایه‏ها که وضعیّت ما را مى‏دانست روزى یک گونى بچه گربه را که تازه در خانه آنان متولد شده بودند، به منزل ما آورد و در حالى که آنها را وسط حیاط پرت مى‏کرد به پدرم گفت: حال که اجاقت کور است و بچه ندارى این بچه گربه‏ها را بزرگ کن!
 پدرم مى‏گفت: بسیار ناراحت شدم و دلم شکست. بچه گربه‏ها را که جمع کردم و شمردم 11 تا بودند.
 امّا پدرم مأیوس نبود تا اینکه خداوند سفر حجّ را قسمت او کرد. ایشان در طواف و نماز به سایرین کمک مى‏کرد و از آنان مى‏خواست در کنار کعبه براى فرزنددار شدنش دعا کنند. مرحوم پدرم مى‏گفت: من همانجا از خداوند خواستم نسل من مبلّغ دین باشد. به هر حال از سفر حج که برگشت، خداوند دوازده فرزند به او داد؛ یک فرزند از همسر اوّل و یازده فرزند از مادرم که همسر دوّم او بود.
 با لطف الهى در سن چهارده سالگى به حوزه علمیه رفتم، یک سال در کاشان، هفده سال در قم، یک سال در نجف و یک سال نیز در حوزه مشهد بودم و پس از پیروزى انقلاب در مقیم تهران شدم.
 توفیقاتم را از خداوند مى‏دانم که پس از اشک پدرم در کنار کعبه و دعاى مردم نصیب من فرموده است، همان گونه که نشر سخنانم از صدا وسیما را مرهون رهبرى امام خمینى‏قدس سره و خون شهدا و تلاش و پیگیرى علامه بزرگوار شهید مطهرى مى‏دانم و تمام نواقص و ضعف‏ها را از خود دانسته و از خداوند طلب مغفرت و از مردم عزیز عذرخواهى مى‏کنم.
معلّم بد اخلاق
 یادم نمى‏رود در کودکى وقتى معلّم سرکلاس مى‏آمد، مشق‏ها را چنان خط مى‏زد که گاهى کاغذ پاره مى‏شد و ما همین طور مات و مبهوت نگاه مى‏کردیم که آقا! ما تا نصف شب مشق نوشته‏ ایم و شما اصلاً نگاه نکردى که ما چه نوشته‏ ایم؟ آن قدر معلّم ما بداخلاق بود که اگر یک روز لبخند میزد تعجّب مى‏کردیم.
اثر کار معلّم
 یادم نمى‏رود روزهایى که مدرسه مى‏رفتم، وقتى مدرسه تعطیل مى‏شد بچه‏ها با سیخى، میخى یا چوبى دیوارهاى مردم را خط مى‏کشیدند.
 فکر کردم که این اثر کار معلّم است. وقتى معلّم مشق شاگرد را خط مى‏کشد، آنهم طورى که گاهى ورقه پاره مى‏شود، بچه هم خارج مدرسه به دیوار مردم خط مى‏کشد.
کتک مبارک‏
 مرحوم پدرم بسیار اصرار داشت که من محصل حوزه علمیه و روحانى شوم ولى من مخالفت مى‏کردم، لذا براى ادامه تحصیل به دبیرستان رفتم.
 روزى به مدیر مدرسه گزارش دادم که چند نفر از همکلاسى‏هایم در مسیر راه مدرسه، دیگران را اذیّت مى‏کنند، مدیر هم آنها را تنبیه کرد.
 آنها متوجّه شدند و در تلافى با هم همفکر شدند و در مسیر برگشت کتک مفصّلى به من زدند که سر و صورتم سیاه شد و بى‏حال روى زمین افتادم و به سختى خود را به منزل رساندم. پدرم گفت: محسن چى شده؟ گفتم: هیچى، مى‏خواهم بروم حوزه و طلبه شوم!
 امروز بسیار خوشحال هستم که در این مسیر قدم گذارده ‏ام و خدا را شاکرم که چگونه حادثه‏ اى مسیر زندگیم را عوض کرد.
جریمه خود
 بعضى از روزها به حضور در نماز جماعت اوّل وقت موفّق نمى‏شدم، تصمیم گرفتم هرروز که از نماز اوّل وقت غافل شدم، مبلغى را به عنوان جریمه بپردازم. پس از مدّتى که حضورم مرتّب شده بود به خود گفتم: تو براى جریمه ناراحتى یا براى از دست رفتن پاداش نماز جماعت؟!
ضمانت اموال دیگران
بچه که بودم با دوستانم مى‏رفتیم به روستاهاى اطراف کاشان و بدون اطلاع صاحبان باغها، میوه‏هاى آنان را مى‏خوردیم و فرار مى‏کردیم، فکر مى‏کردم چون به سن تکلیف نرسیده‏ام، مسئولیّتى ندارم. سالها گذشت تا اینکه در حوزه آموختم که تعرّض به مال مردم ضمانت دارد، گرچه در زمان کودکى باشد.
 مقدارى پول برداشته و به همان روستا نزد صاحبان باغها رفتم و داستان را برایشان تعریف کرده و حلالیّت طلبیدم.
 بعضى پول گرفتند و بعضى علاوه بر حلال کردن، ما را به خانه خود مهمان کردند!
درخت بدون میوه‏
 کنار خانه ما باغى بود، به پدرم گفتم: این همه درخت، یکى میوه نمى‏دهد!
 گفت: این همه آدم در این خانه زندگى مى‏کنند، یکى نماز شب نمى‏خواند!
نصیحت پدرم‏
در چهارده سالگى که براى ادامه تحصیل عازم قم شدم، پدرم آمد پاى ماشین و به من گفت: محسن! «اُستُر ذَهبَک و ذِهابک و مَذهبک» پول و رفت و آمد و مذهبت را مخفى نگهدار. گفتم: مذهب را براى چه؟ امروز که زمان تقیّه نیست!
 پدرم گفت: منظورم این است که هیچ وقت براى نماز مقیّد به یک مسجد نشو، چون که اگر روزگارى به دلیلى خواستى آن مسجد را ترک کنى مى‏گویند: خطها دوتا شده، یا آقا مسئله‏اى پیدا کرده و یا این طلبه...
 فرزندم! مثل امّت باش و به همه مساجد برو و مقیّد به جا و مکان و لباس و شخص خاصّى مباش.
 آرى گوش سپارى به همین نصیحت باعث شد که بحمداللّه وارد هیچ خط سیاسى نشوم.
به شما حجره مى‏دهیم‏
سال‏هاى اوّل طلبگى‏ام در قم، خواستم در مدرسه علمیه آیةاللَّه گلپایگانى‏قدس سره حجره بگیرم ودرس بخوانم. گفتند: به کسانى که لباس روحانیّت نپوشیده‏اند حجره نمى‏دهند. خودم خدمت ایشان رسیدم، فرمودند: شما که لباس ندارید معلوم است کم درس خوانده‏اید. به ایشان عرض کردم گرچه به من حجره نمى‏دهید، ولى اجازه بدهید یک مثال بزنم! اجازه فرمودند:  عرض کردم: مى‏گویند فردى در کاشان به حمام رفت، وقتى لباس‏هایش را بیرون آورد همه به او گفتند: اَه، اَه، چه آدم کثیفى! وقتى این برخورد را دید دوباره لباسهایش را پوشید تا از حمام بیرون برود، گفتند: کجا مى‏روى؟ گفت: مى‏روم حمّام تا بیایم حمّام!  حال حکایت شماست که مى‏گوئید برو درس بخوان بعد بیا اینجا درس بخوان، برو روحانى شو بعد بیا اینجا روحانى شو. وقتى این مثال را زدم ایشان خیلى خندید و فرمود: به شما حجره مى‏دهیم، شما اینجا بمانید.
منبع : سایت استاد قرائتی


90/11/5::: 9:6 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام به همه دوستان و پوزش بخاطر این وقفه التماس دعا
+ سلام. پیشاپیش سال نو مبارک. امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و شادی در پیش رو داشته باشید. به امید صبح ظهور: اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه التماس دعا
+ سلام. پیشاپیش سال نو مبارک. امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و شادی در پیش رو داشته باشید. به امید صبح ظهور: اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه التماس دعا
+ سلام. پیشاپیش سال نو مبارک. امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و شادی در پیش رو داشته باشید. به امید صبح ظهور: اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه التماس دعا
+ مفتی اعظم سوریه: اسلام ناب امام خمینی همان خطبه ی حجةالوداع است
+ همه با هم در میعاد گاه جمعه 12 اسفند من رای می دهم تو رای می دهی ما رای می دهیم.
+ همه با هم در میعاد گاه جمعه 12 اسفند من رای می دهم تو رای می دهی ما رای می دهیم.
+ من رای می دهم تو رای می دهی ما رای می دهیم.
+ تولدت مبارک امین جان
+ اقای نباتی تولدت مبارک